کلمه جو
صفحه اصلی

concurrency


معنی : هم زمانی
معانی دیگر : همزمانی

انگلیسی به فارسی

همزمان شدن، هم زمانی


انگلیسی به انگلیسی

• agreement, accordance of opinion; cooperation, shared effort; simultaneous occurrence

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] همرسی

مترادف و متضاد

هم زمانی (اسم)
synchrony, synchronism, concurrency, simultaneity, synchronization, isochronism

جملات نمونه

1. The concurrency control strategy of drawing archive data based on transaction language is put forward.
[ترجمه ترگمان]استراتژی کنترل همزمانی داده های آرشیو مبتنی بر زبان تراکنش ارائه می شود
[ترجمه گوگل]استراتژی کنترل هماهنگ برای طراحی داده های آرشیو بر اساس زبان مبادله ارائه شده است

2. Concurrency control and recovery techniques are used in conventional DBMS's to preserve the serializability and the permanence requirements of database transactions.
[ترجمه ترگمان]روش های کنترل Concurrency و بازیابی در روش های مرسوم برای حفظ the و دوام معاملات پایگاه داده به کار می روند
[ترجمه گوگل]کنترل های همزمان و تکنیک های بازیابی در DBMS های معمولی برای حفظ سریالیزاسیون و الزامات پایداری معاملات پایگاه داده استفاده می شود

3. Functional programming is especially useful for concurrency, since it eliminates the need to synchronize access to mutable state.
[ترجمه ترگمان]برنامه نویسی تابعی به خصوص برای همزمانی مفید است، زیرا نیاز به همگام سازی دسترسی به حالت متغیر را حذف می کند
[ترجمه گوگل]برنامه نویسی کاربردی مخصوصا برای همگام سازی مفید است، زیرا از بین بردن نیاز به همگام سازی دسترسی به حالت قابل تغییر است

4. Optimistic locking is an extremely efficient concurrency control method that guarantees data integrity without placing any physical lock in the database.
[ترجمه ترگمان]قفل کردن خوش بین یک روش کنترل همزمانی بسیار کارآمد است که یکپارچگی داده ها را بدون قرار دادن هر گونه قفل فیزیکی در پایگاه داده تضمین می کند
[ترجمه گوگل]قفل سازی خوش بینانه یک روش کنترل هماهنگ بسیار کارا است که یکپارچگی داده ها را بدون قرار دادن قفل فیزیکی در پایگاه داده تضمین می کند

5. And condition - locking, a concurrency control mechanism involving two - phase locking is designed.
[ترجمه ترگمان]و قفل کردن شرایط قفل کردن، مکانیزم کنترل همزمانی شامل قفل دو مرحله ای طراحی شده است
[ترجمه گوگل]و وضعیت - قفل کردن، یک مکانیزم کنترل همگانی شامل قفل دو مرحله ای طراحی شده است

6. The EJB servers provide functionality for threading, concurrency, memory management, and security and do these things automatically so as not to burden the application programmer with the details.
[ترجمه ترگمان]کارگزار EJB قابلیت ایجاد threading، همزمانی، مدیریت حافظه و امنیت را فراهم می کند و این کارها را به طور خودکار انجام می دهد تا برنامه نویس برنامه را با جزئیات بار نکند
[ترجمه گوگل]سرورهای EJB عملکردی برای threading، concurrence، مدیریت حافظه و امنیت فراهم می کنند و این کارها را به صورت خودکار انجام می دهند تا برنامه نویسان برنامه را با جزئیات نداشته باشند

7. Immutability also allows us to simplify reasoning about concurrency and provide cheap reads of shared data.
[ترجمه ترگمان]immutability همچنین به ما اجازه می دهد تا استدلال را در مورد همزمانی ساده کنیم و اطلاعات ارزانی از داده های مشترک فراهم کنیم
[ترجمه گوگل]غیر قابل تغییر بودن ما همچنین اجازه می دهد تا ساده سازی استدلال در مورد همپوشانی و ارائه لیست ارزان از داده های مشترک

8. Optimistic concurrency check failed. The row was modified outside of this cursor.
[ترجمه ترگمان]کنترل همزمانی Optimistic شکست خورد این ردیف در خارج از این مکان نما تغییر داده شد
[ترجمه گوگل]بررسی همگانی خوش بینانه انجام نشد ردیف خارج از این مکان نما اصلاح شد

9. Concurrency can occur on uniprocessor (UP) hosts where multiple threads share the same CPU and preemption creates race conditions.
[ترجمه ترگمان]Concurrency می تواند روی uniprocessor رخ دهد که در آن رشته های متعدد دارای همان CPU بوده و preemption شرایط مسابقه را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]همپوشانی می تواند در میزبان uniprocessor (UP) رخ دهد که در آن موضوعات چند وجهی یکپارچه را به اشتراک می گذارند و preemption باعث ایجاد شرایط رقابت می شود

10. Concurrency Violation encountered while { 0 } the Orchestration.
[ترجمه ترگمان]Violation Concurrency در زمان { ۰ } the مواجه شد
[ترجمه گوگل]همزمان با {0} Orchestration، نقض موازی مواجه شد

11. It needs to resolve concurrency and conflict problems to transplant the deadlock avoidance strategy from non-distributed system to distributed system.
[ترجمه ترگمان]این مساله باید همزمانی و مشکلات تعارض را حل کند تا استراتژی اجتناب از بن بست را از سیستم غیر توزیع شده به سیستم توزیع کند
[ترجمه گوگل]این نیاز به حل همزمان و مشکلات درگیری برای پیاده سازی استراتژی اجتناب ناپذیر از سیستم غیر توزیع شده به سیستم توزیع شده است

12. It provides a set of user-accessible threads to accelerate input-output and concurrency, particularly for database applications.
[ترجمه ترگمان]این سیستم مجموعه ای از رشته های دسترسی به کاربر را برای سرعت بخشیدن به ورودی - خروجی و همزمانی، به ویژه برای کاربردهای پایگاه داده فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این مجموعه ای از موضوعات قابل استفاده برای کاربر فراهم می کند تا سرعت بخشیدن به ورودی-خروجی و همگام سازی، به ویژه برای برنامه های پایگاه داده

13. Moreover, there are many services that do not have concurrency control at all, which may also lead to inconsistent data.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، خدمات بسیاری وجود دارند که کنترل همزمانی ندارند، که ممکن است منجر به داده های متناقض هم شوند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، خدمات زیادی وجود دارد که کنترل همزمان را ندارند، که همچنین ممکن است به داده های متناقض منجر شود

14. Of SOAP, CORBA, and XML-RPC, CORBA has been around the longest and has tackled some of the more difficult issues of distributed programming: concurrency, transactions, security, and authentication.
[ترجمه ترگمان]از SOAP، CORBA و XML، CORBA طولانی ترین مدت بوده و برخی از مسایل دشوار برنامه نویسی توزیع شده را رفع کرده است: همزمانی، معاملات، امنیت و تایید
[ترجمه گوگل]از SOAP، CORBA، و XML-RPC، CORBA در طولانیترین زمان بوده است و برخی از مسائل پیچیده تر را از همپوشانی برنامه نویسی توزیع شده، معاملات، امنیت و تأیید اعتبار را حل کرده است

15. The work in this paper provides the foundation for further research on mixed real-time transaction scheduling and concurrency control, and processing mixed transactions in actual application systems.
[ترجمه ترگمان]کار در این مقاله، مبنایی را برای تحقیقات بیشتر در مورد زمان بندی تراکنش های زمان - زمان مختلط و کنترل همزمانی و پردازش تراکنش های ترکیبی در سیستم های کاربردی واقعی فراهم می کند
[ترجمه گوگل]کار در این مقاله پایه و اساس تحقیق بیشتری در مورد زمان بندی تراکنش زمان واقعی و کنترل همزمان و پردازش مخلوط در سیستم های کاربردی واقعی را فراهم می کند

دانشنامه عمومی

هم وجودی


پیشنهاد کاربران

[کامپیوتر] همروندی

همزمانی

concurrency ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: هم رَوی
تعریف: اجرای دو یا چند عمل هم زمان در رایانه


کلمات دیگر: