کلمه جو
صفحه اصلی

divisional


تقسیمی

انگلیسی به فارسی

تقسیمی


تقسیم


انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to division

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] تقسیمی

جملات نمونه

1. Congratulations, I hear you've been upgraded to divisional manager.
[ترجمه ترگمان]تبریک می گویم، شنیده ام که شما به قسمت مدیر بخش ارتقا پیدا کردید
[ترجمه گوگل]تبریک می گوییم، من از شما به مدیر بخش تقدیم می کنم

2. An alarm links the police station to the divisional headquarters.
[ترجمه ترگمان]آژیر خطر ایستگاه پلیس را به ستاد لشکر وصل می کند
[ترجمه گوگل]یک هشدار، ایستگاه پلیس را به دفتر مرکزی تقسیم می کند

3. She bears the grand title "Divisional President of the Finances Committee".
[ترجمه ترگمان]او عنوان بزرگ \"رئیس کمیته امور مالی\" را دارد
[ترجمه گوگل]او دارای عنوان بزرگ رئیس کمیته امور مالی است

4. Divisional winners meet in the final to decide the pennant.
[ترجمه ترگمان]برندگان Divisional در دیدار نهایی برای تصمیم گیری در مورد جنگ با یکدیگر دیدار می کنند
[ترجمه گوگل]برنده مسابقه در فینال ملاقات می کند تا تصمیم بگیرد

5. The Divisional Court concluded that nothing in that statement of facts constituted a threat, and the conviction was quashed.
[ترجمه ترگمان]دادگاه Divisional به این نتیجه رسید که هیچ چیز در این بیانیه از حقایق تهدیدی تشکیل نشده است و این محکومیت با شکست مواجه شده است
[ترجمه گوگل]دادگاه بخش نتیجه گرفت که هیچ چیز در این بیانیه حقایق تهدیدی نیست و محکومیت محکوم شده است

6. Before that she was a divisional director in Berkshire and assistant director in Reading County Borough.
[ترجمه ترگمان]پیش از آن او مدیر بخش در برکشایر و دستیار مدیر بخش لیدی ریدینگ بود
[ترجمه گوگل]قبل از آن او مدیر بخش در Berkshire و دستیار مدیر در Reading County Borough بود

7. Projects are authorized by divisional product committees.
[ترجمه ترگمان]پروژه ها توسط کمیته های تولید بخش بخش می شوند
[ترجمه گوگل]پروژه ها توسط کمیته های محصول تقسیم می شوند

8. However, John Sainsby, divisional manager for Anglian Water, refuted their charges.
[ترجمه ترگمان]با این حال جان Sainsby، مدیر بخش آب Anglian، اتهامات آن ها را رد کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، جان ساینزبی، مدیر بخش برای آب انگلیس، اتهامات آنها را رد کرد

9. In 1952 he was elected assistant divisional organizer for division no. 2 retiring in June 196
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۵۲، او به عنوان دستیار مدیر بخش برای تقسیم انتخاب شد ۲ نفر در ماه ژوئن ۱۹۶ بازنشسته شدند
[ترجمه گوگل]در سال 1952، او به عنوان دستیار سازمان دهی سازماندهی برای بخش شماره انتخاب شد 2 بازنشسته در ژوئن 196

10. The local divisional commander called me direct.
[ترجمه ترگمان]فرمانده بخش محلی من را مستقیم صدا زد
[ترجمه گوگل]فرمانده محلی محلی من را به طور مستقیم به من خواست

11. Contributing to decisions made by the Divisional Officer on matters relating to the section's specialism.
[ترجمه ترگمان]مشارکت در تصمیم گیری های مربوط به افسر مسیول امور مربوط به مسایل مربوط به بخش مربوط به بخش
[ترجمه گوگل]مشارکت در تصمیم گیری های افسر ارشد در امور مربوط به تخصص تخصص بخش

12. Miriam Warburton, a divisional veterinary officer, arrived, and was in turn refused entry to the hen-house.
[ترجمه ترگمان]Miriam واربرتون یک افسر دانشکده افسری از راه رسید و به نوبه خود از ورود به خانه hen خودداری کرد
[ترجمه گوگل]مریام واربرتون، افسر دامپزشکی بخش، وارد شد و به نوبه خود وارد خانه مرغ نشد

13. The Divisional Court found that the by-laws did in fact adversely impinge upon just such rights.
[ترجمه ترگمان]دادگاه Divisional دریافته است که قانون در حقیقت به طور منفی بر چنین حقوقی تاثیر منفی می گذارد
[ترجمه گوگل]دادگاه دیوانه کشف کرد که قوانین قانونی در واقع تنها به این حقوقی منجر می شوند

14. Penalty tries appear frequently in divisional games, usually for repeated collapsing of the scrum on the defence try-line.
[ترجمه ترگمان]پنالتی به طور مرتب در بازی های بخش به نظر می رسد، که معمولا برای شکست مکرر این ازدحام در خط دفاعی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]تظاهرات مجازات اغلب در بازی های جداگانه ظاهر می شود، معمولا برای فروپاشی تکراری از ترس در خط دفاع

15. Against divisional rivals, teams still will make two road trips to each city and have two home series against each team.
[ترجمه ترگمان]در مقابل رقبا، تیم ها همچنان دو سفر جاده ای به هر شهر انجام خواهند داد و دو سریال خانگی در مقابل هر تیم خواهند داشت
[ترجمه گوگل]تیم های دیگر در برابر رقبای تقسیم کننده، دو سفر جاده ای به هر شهر و دو سری مسابقه در برابر هر تیم انجام خواهند داد


کلمات دیگر: