کلمه جو
صفحه اصلی

toaster


معنی : سرخ کننده، نان برشته کن، برشته کننده، نوشنده بسلامتی کسی
معانی دیگر : (دستگاه برقی برای برشته کردن نان) توستر، برشتگر، برشته کن، (کسی که پیشنهاد نوشیدن به افتخار کسی یا چیزی را می کند) جام گیر، سر  کننده

انگلیسی به فارسی

نوشنده بسلامتی کسی، نان برشته کن، سرخ کننده، برشته کننده


توستر، نان برشته کن، برشته کننده، سرخ کننده، نوشنده بسلامتی کسی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an electric appliance designed to heat and brown bread, rolls, or the like.
اسم ( noun )
• : تعریف: one who makes or takes part in a toast.

• device for grilling bread
a toaster is a piece of electric equipment used to toast bread.

مترادف و متضاد

سرخ کننده (اسم)
frier, fryer, roaster, toaster

نان برشته کن (اسم)
toaster

برشته کننده (اسم)
toaster

نوشنده بسلامتی کسی (اسم)
toaster

جملات نمونه

1. This toaster will have to go back -it's faulty.
[ترجمه ترگمان]این توستر باید برگردیم - این کار غلط است
[ترجمه گوگل]این توستر مجبور خواهد شد به عقب بازگردد

2. Do you want to exchange this toaster for another or do you want your money back?
[ترجمه ترگمان]آیا می خواهید این توستر خود را برای دیگری عوض کنید یا اینکه پولتان را می خواهید؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید این توستر را برای دیگران مبادله کنید یا پول خود را به دست آورید؟

3. The toaster remained on for more than an hour.
[ترجمه ترگمان]تستر برای بیش از یک ساعت باقی ماند
[ترجمه گوگل]توستر بیش از یک ساعت باقی ماند

4. The toaster shorted and caused a fire.
[ترجمه ترگمان]توستر نان ها را کوتاه کرد و باعث آتش سوزی شد
[ترجمه گوگل]توستر کوتاه شده و باعث آتش سوزی شد

5. Counters get completely covered with waffle irons, toaster ovens and coffee grinders.
[ترجمه ترگمان]counters کاملا پوشیده از آهن کلوچه و یک اجاق نان و قهوه است
[ترجمه گوگل]شمارنده ها به طور کامل با آهن وفل، کوره های توستر و دستگاه های قهوه می پوشند

6. A broken toaster and sev-eral ripped window shades were crammed in near a cracked welding gun and a rotting fence post.
[ترجمه ترگمان]یک توستر شکسته و هفت سایه از پنجره پاره شده، در نزدیکی یک تفنگ جوشکاری ترک دار و یک پست بازرسی در حال پوسیدگی، چپانده شده بودند
[ترجمه گوگل]یک تستر شکسته و سایز پنجره های پاره پاره شده در نزدیکی یک تفنگ شلاق زده و یک پست حصار پلاستیکی پر شده بود

7. A General Electric toaster oven, distinguished by four years of melted cheese dripped from countless tuna melts and toasted-cheese sandwiches.
[ترجمه ترگمان]یک اجاق گاز الکتریکی که چهار سال از پنیر آب شده متمایز است، از ماهی های تن ماهی تن که ذوب می شود و ساندویچ پنیر به سلامتی چکه می کند
[ترجمه گوگل]یک کوره توستر عمومی الکتریکی، که توسط چهار سال از پنیر ذوب شده متمایز شده است، از طعم بی شماری از تن و ساندویچ پنیر سیب زمینی سرازیر شده است

8. The fire was caused by a toaster that shorted out.
[ترجمه ترگمان]آتش سوزی توسط یک توستر که در حال کوتاه کردن بود، ایجاد شد
[ترجمه گوگل]آتش سوزی توسط یک توستر که کوتاه شده بود ایجاد شد

9. How about a toaster that clicked because you activated it by twisting a taut timer dial?
[ترجمه ترگمان]نظرت در مورد توستر چطوره؟ چون با پیچ دادن یه زنگ سخت فعال کردی؟
[ترجمه گوگل]چطور در مورد یک توستر کلیک کنید زیرا شما آن را با چرخاندن یک تایمر تایمر خلبان فعال کرده اید؟

10. She had been the first to buy a toaster.
[ترجمه ترگمان]او اولین کسی بود که نان برشته می خرید
[ترجمه گوگل]او اولین کسی بود که توستر را خریداری کرد

11. A toaster, a pram and a hostess trolley, all lay wreathed in weed.
[ترجمه ترگمان]یک خرده نان، یک کالسکه کوچک و یک واگن دار زن، همه جا پر از علف بود
[ترجمه گوگل]یک توستر، یک کالسکه و یک چرخ دستی میزبان، همه در علف های هرز قرار داشتند

12. U-Roy, a toaster with only a modest following in Britain, was selling 100,000 copies of each release in Lagos.
[ترجمه ترگمان]\"U- روی\"، یک توستر که تنها کمی پیرو در بریتانیا بود، ۱۰۰۰۰۰ نسخه از هر نسخه در لاگوس را می فروخت
[ترجمه گوگل]U-Roy، یک توستر با تنها یک پیروزی متوسط ​​در بریتانیا، 100،000 نسخه از هر آزادی را در لاگوس فروخت

13. The Maxim toaster wins points for its elegant design and self-explanatory controls.
[ترجمه ترگمان]یک توستر به خاطر طراحی ظریف و کنترل خود - توضیحی، برنده می شود
[ترجمه گوگل]توستر ماکسیم برای طراحی های ظریف و کنترل های خود توضیح می دهد

14. You can toast them in a toaster oven while linked together, but move them around every minute or so, otherwise some parts will cook much more than others, as shown in this half.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید آن ها را در یک کوره پخت نان تست کنید در حالی که به هم متصل هستند، اما هر دقیقه آن ها را جابجا کنید، در غیر این صورت برخی قسمت ها بسیار بیشتر از دیگران آشپزی خواهند کرد، همانطور که در این نیمه نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]شما می توانید آنها را در یک کوره توستر در حالی که با یکدیگر مرتبط می شوند، اما آنها را در اطراف هر دقیقه یا بیشتر حرکت دهید، در غیر این صورت برخی از قطعات خواهد شد بسیار بیشتر از دیگران طبخ، به عنوان در این نیمه نشان داده شده است

15. Ice Cream Maker . Toaster Oven . Coffee Maker Dazhong Electric Appliance Co., Lt. . .
[ترجمه ترگمان]بستنی، Maker فر نان شرکت appliance الکتریک Dazhong Maker، سپهبد
[ترجمه گوگل]بستنی ساز اجاق توستر قهوه ساز Dazhong Electric Appliance Co, Lt

پیشنهاد کاربران

toaster ( عمومی )
واژه مصوب: برشته‏کن
تعریف: دستگاهی که با آن نان را گرم یا برشته کنند


کلمات دیگر: