کلمه جو
صفحه اصلی

retrace


معنی : ردپای چیزی را دوباره گرفتن
معانی دیگر : (از همان راه) بازگشتن، (راه قبلی را) طی کردن، دوباره رسم کردن،دوباره کشیدن،از نو ترسیم کردن،از نو حک کردن

انگلیسی به فارسی

ردپای چیزی را دوباره گرفتن


بازخوانی، ردپای چیزی را دوباره گرفتن


انگلیسی به انگلیسی

• go back over, trace backward; go over again in one's mind
if you retrace your steps or retrace your way, you use the same route to return to where you started from.

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: retraces, retracing, retraced
مشتقات: retraceable (adj.), retracement (n.)
(1) تعریف: to follow back, esp. to the starting point.

- We retraced our steps out of the woods.
[ترجمه ترگمان] از راه برگشت و از جنگل برگشتیم
[ترجمه گوگل] ما گام های ما را از جنگل باز کردیم

(2) تعریف: to go back over, esp. with memory, attention, or vision.
مشابه: review

- The professor retraced the history of the cannon.
[ترجمه ترگمان] استاد تاریخ توپ را برگرداند
[ترجمه گوگل] استاد تاریخچه توپ را بازبینی کرد
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: re-traces, re-tracing, re-traced
• : تعریف: to trace again (lines in writing, drawing, or the like).

مترادف و متضاد

ردپای چیزی را دوباره گرفتن (فعل)
retrace

جملات نمونه

1. to retrace a drawing
رسم را از نو کشیدن

2. Detectives are trying to retrace her movements on the night she disappeared.
[ترجمه ترگمان]کارآگاه ها سعی می کنند که حرکات او را در شبی که ناپدید شد، مرور کنند
[ترجمه گوگل]کارآگاهان تلاش می کنند تا حرکات او را در شب ناپدید کند

3. We should not retrace the route our forefathers had taken.
[ترجمه ترگمان]ما نباید مسیری را که اجداد ما گرفته بودند، مرور کنیم
[ترجمه گوگل]ما نباید مسیری را که پدرانمان برداشته بودند را دوباره بررسی کنیم

4. They are hoping to retrace the epic voyage of Christopher Columbus.
[ترجمه ترگمان]آن ها امیدوارند که سفر حماسی کریستف کلمب را دنبال کنند
[ترجمه گوگل]آنها امیدوارند که سفر حماسی کریستف کلمب را دوباره دنبال کنند

5. You might find your ticket if you retrace your steps back to the car.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید بلیت خود را پیدا کنید، اگر دوباره به طرف ماشین برگردید
[ترجمه گوگل]اگر گام های خود را به ماشین بازگردانید، ممکن است بلیط خود را پیدا کنید

6. I had to retrace my steps several times before I found the shop.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه مغازه را پیدا کنم چندین بار مجبور شدم برگردم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم مراحل خود را چند بار قبل از پیدا کردن مغازه

7. She turned around and began to retrace her steps towards the house.
[ترجمه ترگمان]برگشت و به طرف خانه برگشت
[ترجمه گوگل]او تبدیل شد و شروع به گشت و گذار او را به سمت خانه

8. I retrace my route across the foothills and along the old road.
[ترجمه ترگمان]مسیر خود را از میان تپه های اطراف رد می کنم و از جاده قدیمی عبور می کنم
[ترجمه گوگل]من مسیر خود را در سراسر قرون وسطی و در کنار جاده قدیم باز می کنم

9. Riders can retrace the trail taken by Chief Big Foot to the battle site.
[ترجمه ترگمان]سوارها می توانند رد رد پایی را که توسط رئیس تا پا به محل جنگ کشیده شوند، مرور کنند
[ترجمه گوگل]سواران می توانند مسیر پیاده شده توسط پیست اسب را به محل نبرد بازگردانند

10. It is best to retrace your steps for the return journey.
[ترجمه ترگمان]بهترین راه برای برگشتن به سفر بازگشت است
[ترجمه گوگل]بهتر است گام های خود را برای سفر بازگشت برگردانید

11. Retrace your steps along the road and cross over the main St. David's - Haverfordwest road.
[ترجمه ترگمان]راه خود را در طول جاده هموار کنید و از جاده اصلی سنت دیوید - Haverfordwest عبور کنید
[ترجمه گوگل]گام های خود را در امتداد جاده باز کنید و از جاده اصلی Hawfordwest سنت دیوید عبور کنید

12. It does not retrace the zig-zags of its outward journey.
[ترجمه ترگمان]مسیر اصلی سفر را به دنبال ندارد
[ترجمه گوگل]این زایگ ها را از سفر بیرون از آن باز نمی دارد

13. In this first article I will retrace my first steps to Rennes-le-Chateau and the beginning of the mystery.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله نخست از اولین قدم های خود به \"رن -\" و آغاز راز آن برمی گردم
[ترجمه گوگل]در اولین مقاله من اولین گام های من را به رنه لاتو و آغاز رمز و راز باز می گردانم

14. She saw him turn and start to retrace his tortuous route, almost falling in his eagerness to return.
[ترجمه ترگمان]او را دید که برگشت و راه tortuous خود را باز کرد، و تقریبا در اشتیاق بازگشت به بازگشت بود
[ترجمه گوگل]او را دید که او را باز می کند و شروع به حرکت مسیر پیچ و خم خود را می کند، تقریبا در تلاش برای بازگشت به او می افتد

She lost her watch on the way and so she retraced her steps.

در راه ساعت خود را گم کرد و لذا از همان راه برگشت.


پیشنهاد کاربران

برگرداندن چیزی

از نو دنبال کردن، مجددا پی چیزی را گرفتن، بازبینی کردن

پیشنهاد واژه:
پارسی/انگلیسی/آلمانی
بازپِی گرفتن/ backtrack، retrace / zurueck verfolgen
واکاوی واژه ( باز پِی گرفتن ) :
zurueck در زبان آلمانی همان کارایی پیشوند ( باز ) را در زبان پارسی دارد و همچنین ( re ) در انگلیسی.
verfolgen در زبان المانی با ( پیگیری کردن ، پیگرد قرار دادن ) در زبان پارسی برابری می کند و همچنین Verfolgung به چمِ ( پیگرد، پیگیری ) .
از کارواژه ( باز پی گرفتن ) واژگانی چون ( باز پیگیری و. . . ) ساخته می شود. / بازپِیگرد و. . .


کلمات دیگر: