tiro - معنی "tiro" | کلمه جو

انگلیسی به فارسی

( tyro ) نوچه، نواموز، تازه کار، مبتدی،کاراموز

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )

حالات: tiros

• : تعریف: variant of tyro.

• tyro, beginner, novice, amateur

مترادف و متضاد

مبتدی (اسم)

abecedarian, beginner, novice, greenhorn, tyro, freshman, neophyte, tiro, youngling

کاراموز (اسم)

tyro, apprentice, neophyte, trainee, tiro

تازه کار (اسم)

beginner, novice, tyro, freshman, tiro, novitiate, noviciate, rookie, debutant, ham, jackleg, colt, tenderfoot

نوچه (اسم)

novice, greenhorn, tyro, freshman, neophyte, tiro, pupa

نو اموز (اسم)

novice, tyro, tiro

جملات نمونه

1. Tiro the robot assisted at the wedding of Seok Gyeong-Jae, one of the engineers who designed it, and his bride at Daejeon, 130 kilometres (78 miles) south of Seoul.

[ترجمه ترگمان]Tiro در مراسم عروسی of Gyeong - وون، یکی از مهندسانی که آن را طراحی کرده بود، و عروسش در Daejeon، ۱۳۰ کیلومتری (۷۸ مایلی)جنوب سئول، کمک کردند
[ترجمه گوگل]ربات Tiro در مراسم عروسی Seok Gyeong-Jae، یکی از مهندسان که طراحی کرده بود، و عروسش در دجون، 130 کیلومتر (78 مایل) جنوب سئول کمک کرد

2. O tiro entrou pela lente quando ele estava rodando.

[ترجمه ترگمان]O entrou pela lente quando estava estava rodando
[ترجمه گوگل]O tiro entrou pela lente quando ele estava rodando

3. Tiro snow mushroom sky had better not drive to set out.

[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که آسمان قارچ tiro بهتر از آن نیست که برای بیرون رفتن رانندگی کند
[ترجمه گوگل]آسمان قارچ تریو برفی بهتر از آن نیست که رانندگی کند

4. In 2007 a robot named Tiro was master of ceremonies at the wedding of one of its designers.

[ترجمه ترگمان]در سال ۲۰۰۷ یک ربات به نام Tiro در مراسم ازدواج یکی از طراحان آن شرکت کرد
[ترجمه گوگل]در سال 2007، یک ربات به نام تیرو، استاد مراسم عروسی یکی از طراحان آن بود

5. El reloj no perdona, y Casillas deja ver su impaciencia en cada tiro fallido.

[ترجمه ترگمان]El، perdona no، y casillas ver en cada tiro
[ترجمه گوگل]El reloj no perdona، y Casillas deja ver su impaciencia en cada tiro fallido