کلمه جو
صفحه اصلی

toothbrush


معنی : مسواک، مسواک دندان
معانی دیگر : مسواک، مسواک دندان، مسواک

انگلیسی به فارسی

مسواک دندان


مسواک، مسواک دندان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a brush with a short narrow head and a long handle, used to clean the teeth.

• small brush for cleaning the teeth
a toothbrush is a small brush used for cleaning your teeth.
small brush with a handle used to clean one's teeth

مترادف و متضاد

مسواک (اسم)
toothbrush

مسواک دندان (اسم)
toothbrush

جملات نمونه

1. As soon as the bristles on your toothbrush begin to wear, throw it out.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه موهای مسواک تو شروع به پوشیدن کند، آن را بیرون می اندازم
[ترجمه گوگل]به محض اینکه موی شما روی مسواک شما شروع به پوشیده می کند، آن را بیرون بیاورید

2. Have you brought your toothbrush with you?
[ترجمه ترگمان]مسواکت رو هم با خودت آوردی؟
[ترجمه گوگل]آیا مسواک خود را با شما آورده اید؟

3. My toothbrush is losing its bristles.
[ترجمه ترگمان]مسواک من موهایش را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]مسواک من مسواک خود را از دست می دهد

4. Don't forget to pack your toothbrush!
[ترجمه ترگمان]فراموش نکن که مسواکت رو جمع و جور کنی!
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید مسواک خود را بسته بندی کنید

5. He has refused to let me use his toothbrush.
[ترجمه ترگمان]او حاضر نشد از من اجازه استفاده از مسواک خود را بدهد
[ترجمه گوگل]او حاضر به استفاده از مسواک خود نشده است

6. My toothbrush has blue and white plastic bristles.
[ترجمه ترگمان]مسواک من یک رنگ آبی و سفید دارد
[ترجمه گوگل]مسواک من دارای موی های پلاستیکی آبی و سفید است

7. The toothbrush gently removes plaque without damaging the gums.
[ترجمه ترگمان]مسواک به آرامی پلاک را بدون آسیب زدن به the پاک می کند
[ترجمه گوگل]مسواک به آرامی پلاک را بدون آسیب رساندن به دندان ها برطرف می کند

8. He put his toothbrush down and rinsed his mouth out.
[ترجمه ترگمان]مسواکش را گذاشت و دهانش را پاک کرد
[ترجمه گوگل]او مسواک خود را پایین گذاشت و دهانش را شستشو داد

9. Wetting the toothbrush before you put the toothpaste on makes the bristles softer.
[ترجمه ترگمان]مسواک زدن مسواک را قبل از این که خمیر دندان را تمیز کنید، نرم تر کنید
[ترجمه گوگل]خمیردندان مسواک قبل از قرار دادن خمیر دندان بر روی مژه ها را نرم تر می کند

10. Passport, tickets, money, toothbrush, sun cream, sun glasses - for which, see elsewhere in this issue.
[ترجمه ترگمان]پاسپورت، بلیط، پول، مسواک، کرم خورشید، عینک آفتابی - که در جای دیگری در این زمینه می بینید
[ترجمه گوگل]گذرنامه، بلیط، پول، مسواک، کرم خورشید، عینک های آفتابی - که برای دیدن آنها در جای دیگر این موضوع دیده شده است

11. The ivory toothbrush is 3/4 of an inch long.
[ترجمه ترگمان]مسواک عاج ۳ \/ ۴ اینچ طول دارد
[ترجمه گوگل]مسواک عاج 3/4 اینچ طول دارد

12. Alice kept a gown, robe, toothbrush and other accessories in the private guest room for such times.
[ترجمه ترگمان]الیس لباس، ردا، مسواک و دیگر لوازم جانبی را برای چنین مواقعی حفظ کرد
[ترجمه گوگل]آلیس برای چنین زمان هایی لباس مهمانی، ملافه، مسواک و لوازم جانبی دیگر را در اتاق مهمان خصوصی نگه داشته است

13. The bad yellow-eyed woman made me take my toothbrush in case I got carted off to pokey.
[ترجمه ترگمان]اون زن چشم زرد رنگ منو مجبور کرد تا اگه منو به زور به زندان بردن ببره
[ترجمه گوگل]زن بد زشت چشمم را به من زد تا مسواک من را بگیرد، در صورتی که من به پوزه بردم

14. Consider using an electric toothbrush, which removes plaque more effectively than a traditional one.
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک مسواک الکتریکی را در نظر بگیرید، که پلاک را به طور موثرتر از یک مسواک سنتی پاک می کند
[ترجمه گوگل]در نظر بگیرید با استفاده از مسواک برقی، که پلاک را به طور موثر تر از یک سنتی حذف می کند


کلمات دیگر: