کلمه جو
صفحه اصلی

negatively


بطور منفی، منفی وار، وارونه

انگلیسی به فارسی

منفی است


انگلیسی به انگلیسی

• in a negative manner; with a negative attitude, not positively

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] به طور منفی

جملات نمونه

1. ali responded negatively to our question
علی به پرسش ما پاسخ منفی داد.

2. Housework is negatively valued as a retreat from a disliked alternative — employment work.
[ترجمه ترگمان]housework به طور منفی به عنوان عقب نشینی از کار اشتغال جایگزین مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]کار خانهی منفی به عنوان عقب نشینی از جایگزین غیرممکن - کار اشتغال است

3. Electrons are negatively charged with electricity.
[ترجمه ترگمان]الکترون ها به طور منفی به الکتریسیته متهم هستند
[ترجمه گوگل]الکترونی با برق منفی است

4. Electrons are negatively charged with electricity, protons are positively charged.
[ترجمه ترگمان]الکترون ها به طور منفی به الکتریسیته متهم هستند، پروتون ها به طور مثبت باردار هستند
[ترجمه گوگل]الکترونی با برق منفی است، پروتون ها به طور مثبت شارژ می شوند

5. Property values are negatively correlated to the tax rate.
[ترجمه ترگمان]ارزش دارایی به طور منفی با نرخ مالیات ارتباط دارد
[ترجمه گوگل]ارزش املاک با نرخ مالیات منفی است

6. As these electrons are negatively charged they will attempt to repel each other.
[ترجمه ترگمان]چون این الکترون ها به طور منفی باردار هستند، سعی خواهند کرد که یکدیگر را دفع کنند
[ترجمه گوگل]همانطور که این الکترونها از نظر منفی متضرر می شوند، تلاش خواهند کرد تا یکدیگر را دفع کنند

7. This will negatively affect the result over the first half of the year.
[ترجمه ترگمان]این کار تاثیر منفی بر نتیجه نیمه اول سال خواهد داشت
[ترجمه گوگل]این امر در نیمه اول سال تاثیر منفی خواهد گذاشت

8. 60 percent of the sample answered negatively.
[ترجمه ترگمان]۶۰ درصد نمونه به طور منفی پاسخ دادند
[ترجمه گوگل]60 درصد از نمونه ها منفی بودند

9. Such a question would inevitably be negatively answered by the great majority of people.
[ترجمه ترگمان]چنین پرسشی به طور اجتناب ناپذیری با اکثریت عظیم مردم پاسخ منفی خواهد داد
[ترجمه گوگل]این سوال به وضوح توسط اکثریت قریب به اتفاق مردم پاسخ خواهد داد

10. Sports participation is positively related to income and negatively related to age.
[ترجمه ترگمان]مشارکت ورزشی ارتباط مثبتی با درآمد و ارتباط منفی با سن دارد
[ترجمه گوگل]مشارکت ورزشی با درآمد رابطه مثبت دارد و منفی با سن مرتبط است

11. Are you starting to react negatively to a person or situation?
[ترجمه ترگمان]آیا شروع به واکنش منفی به یک فرد یا موقعیت می کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا شروع به واکنش منفی به یک فرد یا وضعیت دارید؟

12. The inner tube is negatively charged and the outer tube is made positive.
[ترجمه ترگمان]لوله داخلی به طور منفی باردار است و لوله خارجی مثبت ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]لوله داخلی منفی است و لوله بیرونی مثبت است

13. Conclusions- Increasing waist-hip ratio is negatively associated with the probability of conception per cycle, before and after adjustment for confounding factors.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری - نسبت باسن به کمر به طور منفی با احتمال لقاح در هر چرخه، قبل و بعد از تنظیم عوامل مخل، ارتباط دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: افزایش نسبت دور کمر و ران نسبت به احتمال تخمک گذاری در هر چرخه، قبل و بعد از تنظیم برای عوامل مخدوش منفی است

پیشنهاد کاربران

برعکس، برخلاف

افت ، کاهش ، نفی کردن


معکوس

به نشانه ی منفی


کلمات دیگر: