1. meaningless poetry
شعر پوچ
2. a huddle of meaningless words
مشتی کلمات بی معنی
3. justice without freedom is meaningless
عدالت بدون آزادی بی معنی است.
4. Life seemed on a sudden empty and meaningless.
[ترجمه ترگمان]زندگی ناگهان پوچ و پوچ به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]زندگی به نظر می رسد ناگهانی خالی و بی معنی است
5. He said a few meaningless words to his hostess and looked around the room.
[ترجمه ترگمان]چند کلمه بی معنی به خانم میزبان گفت و به اطراف اتاق نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او چند کلمه بی معنی را به میزبانش گفت و در اطراف اتاق نگاه کرد
6. The committee brushed off his enquiries with meaningless promises.
[ترجمه ترگمان]کمیته تحقیقات خود را با وعده های بی معنی قطع کرد
[ترجمه گوگل]کمیته تحقیقات خود را با وعده های بی معنی انجام داد
7. Her life felt empty and meaningless.
[ترجمه ترگمان]زندگی او پوچ و بی معنی بود
[ترجمه گوگل]زندگی او احساس خالی و بی معنی شد
8. She said, and I quote, 'Life is meaningless without love. '
[ترجمه ترگمان]او گفت، و من نقل می کنم، زندگی بدون عشق بی معنی است
[ترجمه گوگل]او گفت، و من نقل قول می کنم: 'زندگی بدون عشق بی معنی است '
9. To me that painting is completely meaningless.
[ترجمه ترگمان] به نظر من اون نقاشی کاملا بی معنیه
[ترجمه گوگل]برای من نقاشی کاملا بی معنی است
10. The essay was a meaningless jumble of ideas.
[ترجمه ترگمان]مقاله پر از اندیشه های پوچ و بی معنی بود
[ترجمه گوگل]این مقاله یک مفهوم بی معنی ایده بود
11. National boundaries are becoming increasingly meaningless in the global economy.
[ترجمه ترگمان]مرزه ای ملی در اقتصاد جهانی به طور فزاینده ای بی معنی می شوند
[ترجمه گوگل]مرزهای ملی در اقتصاد جهانی به طور فزاینده ای بی معنی می شوند
12. Fines are meaningless to guys earning millions.
[ترجمه ترگمان]جریمه ها برای کسانی که میلیون ها درآمد دارند بی معنی است
[ترجمه گوگل]جریمه برای بچه هایی که میلیون ها دلار درآمد دارند بی معنی است
13. The meaningless abstraction bespattered political and theoretical books.
[ترجمه ترگمان]این انتزاع بی حاصل، کتاب های سیاسی و سیاسی بود
[ترجمه گوگل]انتزاع بی معنی کتاب های سیاسی و نظری را دربر می گیرد
14. His promises were just so much meaningless talk.
[ترجمه ترگمان]وعده های اون فقط خیلی بی معنی بود
[ترجمه گوگل]وعده های او فقط گفتار بی معنی بود
15. Chinese characters are just meaningless symbols to me.
[ترجمه ترگمان]شخصیت های چینی فقط برای من بی معنی هستند
[ترجمه گوگل]شخصیت های چینی فقط برای من نماد بی معنی هستند