کلمه جو
صفحه اصلی

measureless


معنی : بی شمار
معانی دیگر : بی حد، بسیار زیاد، غیر قابل اندازه گیری (به خاطر کثرت یا عظمت)، بی کران

انگلیسی به فارسی

بی شمار


بی اندازه، بی شمار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: measurelessly (adv.), measurelessness (n.)
• : تعریف: incapable of being measured; having no boundaries or limits; infinite.
متضاد: limited, measurable
مشابه: endless, immeasurable, immense, infinite

- measureless pain
[ترجمه ترگمان] دردی بی انتها
[ترجمه گوگل] درد بی اندازه

• endless, without bounds, beyond measure, cannot be measured

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] بی اندازه

مترادف و متضاد

بی شمار (صفت)
numerous, astronomic, astronomical, countless, myriad, innumerable, multitudinous, uncounted, populous, incomputable, umpteenth, umpteen, measureless, unnumbered

جملات نمونه

1. Otto had measureless charm.
[ترجمه ترگمان]اوتو جاذبه فراوانی داشت
[ترجمه گوگل]اتو دارای جذابیت بی اندازه بود

2. Falling and falling through measureless ocean.
[ترجمه ترگمان]افتادن و سقوط در اقیانوس بیکران
[ترجمه گوگل]سقوط و سقوط از اقیانوس بی اندازه

3. One could not know his measureless glory: the unending string of faces peering over the edge.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها نمی توانست شکوه و جلال خود را بداند: رشته بی پایان صورت ها بر لبه آن چشم دوخته بود
[ترجمه گوگل]کسی نمیتوانست شکوه اندازه خود را بیابد: رشتهی بی پایان از چهرهها بر روی لبهها پابرجا بود

4. For self is a sea boundless and measureless.
[ترجمه ترگمان]زیرا خود دریای بیکران و بیکران است
[ترجمه گوگل]برای خود یک دریا بی حد و حصر است و اندازه گیری نیست

5. Here was a formidable and measureless step.
[ترجمه ترگمان]این یک قدم مدهش و غیرقابل تحملی بود
[ترجمه گوگل]این یک گام مهیج و بی اندازه بود

6. They treasure their leisure with measureless pleasure.
[ترجمه ترگمان]آن ها فراغت خود را با لذت بی حد دنبال می کنند
[ترجمه گوگل]آنها تفریح ​​خود را با لذت بی اندازه لذت می برند

7. What of the supreme measureless ordeal in which we were again irrevocably plunged?
[ترجمه ترگمان]پس از آن که دوباره به طور غیرقابل بازگشتی در آن فرو رفتیم، چه آزمایش کاملی از آن متحمل شده بود؟
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی در معرض بی نظمی است که ما دوباره به طور غیرقابل برگشت به آن افتادیم؟

8. Without this measureless and perpetual uncertainty, the drama of human life would be destroyed.
[ترجمه ترگمان]بدون این ابهام غیرقابل اندازه گیری و دائمی، نمایش زندگی بشر نابود خواهد شد
[ترجمه گوگل]بدون این عدم قطعیت بی اندازه و دائمی، درام زندگی انسان تخریب خواهد شد

9. How measureless and strong It'shall forevermore endure The saints and angels'song.
[ترجمه ترگمان]تا روزی که ابدی و نیرومند است تا ابد این سرود مقدس و فرشتگان را تحمل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]چقدر بی اندازه و قوی آن را برای همیشه ماندن مقدس و فرشتگان

10. For self is a sea measureless.
[ترجمه ترگمان]زیرا خود دریای بیکران است
[ترجمه گوگل]برای خود یک دریا بی اندازه است

11. You would measure time the measureless and the immeasurable.
[ترجمه ترگمان]می توانید زمان را اندازه بگیرید و بیکران و بیکران را اندازه بگیرید
[ترجمه گوگل]شما زمان و اندازه گیری بی اندازه را اندازه گیری می کنید

12. Above were measureless spaces of giddy air, and far, faraway a line of blue sky.
[ترجمه ترگمان]در بالا، فضاهای خالی از هوای گیج، و دور از خط آسمان آبی، وجود داشت
[ترجمه گوگل]در بالا فضاهای اندازه گیری شده هوا هوای گرم و دور و دور خطی از آسمان آبی بود

13. At the edge sat Pemaquid Light, a fat thumb of a tower held up to measure the measureless indigo sky.
[ترجمه ترگمان]در لبه آن، Pemaquid نور، یک انگشت شستش از یک برج که برای اندازه گیری آسمان indigo اندازه گیری شده بود، نشسته بود
[ترجمه گوگل]در لبه نشسته Pemaquid Light، یک انگشت چاقو از یک برج برای اندازه گیری آسمان غیر قابل اندازه گیری است

14. You intend to join me in the development of measureless mountain tea and ecological tea ?
[ترجمه ترگمان]شما قصد دارید در توسعه چای کوهی و چای اکولوژیکی به من ملحق شوید؟
[ترجمه گوگل]شما قصد دارید به من در توسعه چای کوه اندازه گیری و چای زیست محیطی بپیوندید؟


کلمات دیگر: