کلمه جو
صفحه اصلی

آرام کردن

فارسی به انگلیسی

to quiet or pacify


alleviate, assuage, calm, mitigate, pacify, placate, quell, quiet, quieten, ranquillize, relieve, rest, salve, still, subdue, tranquilize


لغت نامه دهخدا

آرام کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آرامانیدن . آرمش دادن . آرامش دادن . آرام بخشیدن . تسکین .



کلمات دیگر: