(the) last
آخرین
فارسی به انگلیسی
endmost, final, hindmost, last , latest, state of the art, terminal, ultimate, up-to-the-minute
مترادف و متضاد
آخری، اخیر، انتهایی، بازپسین، نهایی، واپسین ≠ آغازین
فرهنگ معین
(خَ) [ ع . ] (ص . اِ.) جِ آخر؛ دیگران .
(خَ) [ ع . ] (ص . اِ.) جِ آخر؛ بازپسینان ، پسینیان .
لغت نامه دهخدا
آخرین . [ خ َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ آخَر. دیگران .
آخرین . [ خ ِ ] (ص نسبی ) بترکیب فارسی بمعنی پسین و واپسین . ج ، آخرینان : آخرین نفس ، آخرین لحظه .
آخرین . [ خ ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ آخِر. بازپسینان .
فرهنگ عمید
پسین؛ واپسین.
فرهنگ فارسی ساره
واپسین، پسینیان، دگران، پسین، پایان
کلمات دیگر: