کلمه جو
صفحه اصلی

آشپزی

فارسی به انگلیسی

cooking, cookery


cuisine


مترادف و متضاد

پخت‌وپز، طباخی، طبخ


لغت نامه دهخدا

آشپزی . [ پ َ ] (حامص مرکب ) طباخی . خوالیگری . دیگپزی . پزندگی . خوراک پزی . طباخت . خورده پزی .


فرهنگ عمید

۱. شغل و عمل آشپز؛ طباخی.
۲. (اسم) هنر روش پختن غذاها: برنامهٴ آشپزی.



کلمات دیگر: