کلمه جو
صفحه اصلی

انثیین

فرهنگ فارسی

دو خصیه دو خایه .

لغت نامه دهخدا

انثیین. [ اُ ث َ ی َ ] ( ع اِ ) بصیغه تثنیه ، هر دو خایه. ( غیاث اللغات ). هردو خصیه. ( آنندراج ). دو خصیه. حذنتان. دوخایه. تخمها که از اعضاء رئیسه چهارگانه قدماست. ( یادداشت مؤلف ): بوزنه بر چوب نشست از آن جانب که بریده بود انثیین او در شکاف چوب آویخته بود. ( کلیله و دمنه چ مینوی ص 62 ). || دو مؤنث. دو زن. دو دختر: یوصیکم اﷲ فی اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین. ( قرآن 11/4 )؛ اندرز میکند خدای شما رادر کار فرزندان شما پسر را چَنِد بهره دو دختر. ( کشف الاسرار ج 2 ص 430 ). و رجوع به انثی و انثیان شود.

دانشنامه عمومی

اُنثَیَین:بیماری تخمدانی (سبب نازایی زنان است).



کلمات دیگر: