damaged by water
آبدیده
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
تر، خیس، مرطوب، نم، نمدار
آبداده، بران، برا، تیز
۱. تر، خیس، مرطوب، نم، نمدار
۲. آبداده، بران، برا، تیز
فرهنگ معین
(دِ) (ص مر.) 1 - جلا یافته ، جوهردار. 2 - آزموده ، باتجربه . 3 - چیزی که آب آن را فاسد کرده باشد.
لغت نامه دهخدا
آبدیده . [ دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) جامه یا متاعی دیگر که در آب افتاده و بدان زیان رسیده باشد.
کلمات دیگر: