کلمه جو
صفحه اصلی

آبگیری

فارسی به انگلیسی

supplying with water, tankage, tonnage


لغت نامه دهخدا

آبگیری . (حامص مرکب ) شغل آبگیر حمام . || لحیم کردن ظرفهای فلزین با قلعی یا بستن منافذ آن با موم مذاب . || پرآب کردن حوض و آب انبار و ظروف و اوانی .



کلمات دیگر: