magnet
آهن ربا
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
قطعهای از مادۀ فرومغناطیس یا فریمغناطیس که در آن حوزههای مغناطیسی به گونهای ردیف شدهاند که در خارج از آن قطعه، میدان مغناطیسی خالص به وجود میآید
فرهنگ معین
( ~. رُ) (اِفا. اِمر.) 1 - هر جسمی که آهن ، فولاد، و نیکل را به طرف خود جذب کند. ؛ ~ی القایی جسمی که در اثر مجاورت با آهن ربا خاصیت آهن ربایی پیدا کند. ؛~ی الکتریکی (برقی ) میلة آهنی که سیم روپوش داری را چندین بار دور آن پیچیده باشند و همین که جریان برق را از سیم روپوش دار عبور دهند، میلة آهن خاصیت آهن ربایی پیدا می کند و با قطع جریان الکتریسته دوباره این خاصیت را از دست می دهد. ؛ ~ی ~طبیعی اکسید مغناطیسی آهن است که در طبیعت ایجاد می شود. ؛ ~ی مصنوی جسمی است آهنی یا فولادی که به وسیلة مالش دادن به آهن ربای طبیعی یا آهن ربای مصنوعی دیگر یا به وسیلة جریان برق خاصیت آهن ربایی پیدا کند. 2 - آلتی است چهارپهلو که کمر آن خمیده و دو سر آن با هم موازی و هم سطح هستند و در خاتم سازی از آن استفاده می شود.
لغت نامه دهخدا
که گر سیر بر سنگ آهن ربای
بمالی نیاهنجد آهن ز جای .
اسدی .
فرهنگ عمید
جسمی که آهن و بعضی فلزات را به سوی خود جذب کند.
〈 آهنربای الکتریکی: قطعۀ آهن یا فولادی که به سبب عبور الکتریسیته، خاصیت مغناطیسی پیدا میکند.