کلمه جو
صفحه اصلی

آفتاب گیر

فارسی به انگلیسی

parasol


exposed to the sun, sunlit


فرهنگ فارسی

صفحه‌ای لولا‌دار در بالای شیشۀ جلو با قابلیت تا شدن که برای جلوگیری از تابش نور آفتاب به چشم راننده و سرنشینان جلو خودرو به کار می‌رود


فرهنگ معین

(اِمر.) 1 - سایبان ، چتر. 2 - جایی که هر روز آفتاب در آن بتابد، آفتاب رو.


لغت نامه دهخدا

آفتاب گیر. (نف مرکب ) آنجا که هر روز آفتاب در آن تابد. || (اِ مرکب ) سایبان . چتر. سپر با دسته که بر سر پادشاهان چون سایبان داشتندی :
ز روی قدر جز آن آفتاب گیر که زد
تپانچه بر رخ خورشید ساعتی صد بار؟

بدیعی سمرقندی .



فرهنگ عمید

۱. خانۀ رو به آفتاب که آفتاب به آن بتابد؛ آفتاب‌رو.
۲. چتر؛ سایبان.



کلمات دیگر: