visor, sun - shade, sun - protector
آفتاب گردان
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
چتر، سایبان
آفتابپرست، آفتابگردک
فرهنگ معین
(گَ) 1 - (ص فا.) سایبان ، چتر. 2 - پارچة ضخیم یا لبة کلاه که جلو تابش آفتاب بر چهره را می گیرد. 3 - (اِمر.) گیاهی از تیرة مرکبان که تخم آن را تف داده یا روغن گیرند.
لغت نامه دهخدا
آفتاب گردان . [ گ َ ] (اِ مرکب ) سایبان . چتر. || لبه ای جدا که بر مقدم کلاه پیوستندی در سفرها تا آفتاب بر روی کمتر تابد. || گلی که ساق آن بستبری ِ دو ابهام و درازای آن ببالای آدمی و بیشتر رسد با برگهای بزرگ و مزغّب و گلی زرد و پهن و بزرگ چون صحنی خرد، وتخم آن را چون تخمه هندوانه سمچکی در گیلان تفت داده و مغز آن را خورند. تنوم . دوارالشمس . || آفتاب پرست . حربا. روزگردک . (محمودبن عمر). بوقلمون .
فرهنگ عمید
گیاهی با برگهای درشت و ساقۀ بلند و گلهای سبدی زردرنگ که میان آنها تخمهایی شبیه تخم هندوانه قرار دارد و آنها را تف میدهند و مغز آن را میخورند. روغن آن را نیز میگیرند و در پختن شیرینی و بعضی خوراکها به کار میبرند، گل آن همواره رو به آفتاب میگردد؛ گل آفتابگردش؛ آفتابگردک؛ روزگردان.
۱. آنچه برای جلوگیری از تابش آفتاب به بدن به کار ببرند، مانند سایهبان و چتر.
۲. تکۀ چرم یا پارچۀ ضخیم که آن را مانند لبۀ کلاه درست میکنند و در تابستان بالای پیشانی میبندند که آفتاب به چهره نتابد؛ لبۀ کلاه.