pitcher
آفتابه
فارسی به انگلیسی
ewer, aiguiere
مترادف و متضاد
ابریق، لولهنگ، مطهره
فرهنگ معین
(بِ) (اِمر.) ظرفی فلزی یا پلاستیکی با لولة بلند و باریک که سر آن گشاد است و در آن آب کنند و جهت نظافت استفاده کنند. ؛ ~ خرج لحیم کردن (کن .) تعمیر کردن کالای فرسوده ای که هزینة تعمیر آن بیش از قیمت خود کالا باشد، کار بیهوده کردن .
لغت نامه دهخدا
آفتابه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) آب تابه . ظرفی فلزین با لوله ای بلند که در آن آب گرم کنند. مِحَم ّ. || اِبریقی از فلز و بیشتر از مس که در طهارتخانه بکاربرند. قُمْقُمه . (مهذب الاسماء). قُمْقُم . کُمْکُم .
- آفتابه گرفتن ، آفتابه برداشتن ؛ بقضای حاجت شدن .
|| ظرفی فلزین که پیش و پس از طعام دست و دهان بدان شویند :
بدستش داد زرین آفتابه
کنیزی از پیَش زرکش عصابه
یکی طشتش بکف از نقره ٔ خام
بسان سایه او را گام بر گام .
- آفتابه گرفتن ، آفتابه برداشتن ؛ بقضای حاجت شدن .
|| ظرفی فلزین که پیش و پس از طعام دست و دهان بدان شویند :
بدستش داد زرین آفتابه
کنیزی از پیَش زرکش عصابه
یکی طشتش بکف از نقره ٔ خام
بسان سایه او را گام بر گام .
جامی .
فرهنگ عمید
ظرف آب خمره مانند، لولهدار، و با دسته که برای شستشو به کار میرود؛ آبریز؛ آبدستان؛ ابریق.
گویش اصفهانی
تکیه ای: oxtova
طاری: oxtöva
طامه ای: oftova
طرقی: oxtöva
کشه ای: oxdöva
نطنزی: oftöva
کلمات دیگر: