mixture
آمیختگی
فارسی به انگلیسی
blend, mix, mixture
مترادف و متضاد
آلایش، شایبه
اختلاط، امتزاج
آمیزش، خلط، معاشرت
۱. آلایش، شایبه
۲. اختلاط، امتزاج
۳. آمیزش، خلط، معاشرت
فرهنگ معین
(تِ یا تَ) (حامص .) 1 - امتزاج ، اختلاط . 2 - الفت ، معاشرت ، خلطه ، آمیزش .
لغت نامه دهخدا
آمیختگی . [ ت َ / ت ِ ] (حامص ) امتزاج . اختلاط. شوب . || الفت . معاشرت . خلطه و آمیزش : چون ... آمیختگی آمد... بازار مضرِّبان و مفسدان کاسد گردد. (تاریخ بیهقی ).
- آمیختگی دادن ؛ تألیف .
- آمیختگی کار ؛ ارتباک .
- آمیختگی گرفتن با چیزی ؛ الفت .
- آمیختگی و آشفتگی کار ؛ بوخ .
- آمیختگیها ؛ شوائب .
فرهنگ عمید
۱. اختلاط؛ امتزاج.
۲. [قدیمی] معاشرت؛ الفت؛ خلطه؛ آمیزش.
کلمات دیگر: