کلمه جو
صفحه اصلی

جمع آوری

فارسی به انگلیسی

collecting, gathering


مترادف و متضاد

تالیف، گردآوری، گردآوردن


فرهنگ فارسی

در اصلاح نباتات، گردآوردی تمامی انواع زراعی و غیرزراعی یا غیراهلی یک گونۀ ‌خاص برای مطالعه


فرهنگ معین

( ~. وَ) (حامص .) 1 - جمع کردن ، گ رد کردن ، فراهم آوردن . 2 - پیش گیری از انتشار یا گسترش . 3 - نظم دادن به چیزهای آشفته و در هم بر هم .


فرهنگ فارسی ساره

گردآور



کلمات دیگر: