کلمه جو
صفحه اصلی

خرخر کردن

فارسی به انگلیسی

to snore, to purr, to growl, to grunt


to ruckle, to rattle


growl, grumble, purr


فارسی به عربی

جرعة الکحول , نخير


لغت نامه دهخدا

خرخر کردن . [ خ ُ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بَخِست کردن . غطیط و آواز خرخر از بینی و خیشوم بوقت خواب برآمدن . (یادداشت بخط مؤلف ).



کلمات دیگر: