کلمه جو
صفحه اصلی

خونسردی

فارسی به انگلیسی

cold blood, coolness, indifference, calmness


coolness, equanimity, impassivity, moderation, nonchalance, quiet, sang-froid, serenity


فارسی به عربی

بلغم , لامبالات , هدوء


مترادف و متضاد

۱. بردباری، متانت، خویشتنداری
۲. بیاعتنایی
۳. بیتشویشی


لغت نامه دهخدا

خونسردی . [ س َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی خون سرد. (یادداشت مؤلف ). || حلم . شکیبایی . بردباری . مقابل خون گرمی .


دانشنامه عمومی

راحتی، بی تفاوتی؛ دقت نکردن، عصبی نبودن.



کلمات دیگر: