کلمه جو
صفحه اصلی

دوپشته

فارسی به انگلیسی

in two rows, double, tandem


لغت نامه دهخدا

دوپشته . [ دُ پ ُ ت َ / ت ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) دوترکه . دوردیفه . دوراکبه . دوتنه . (یادداشت مؤلف ).
- دوپشته سوار شدن ؛ دوتنه بر ستور یا وسیله ٔ نقلیه ای مانند دوچرخه و موتورسیکلت برنشستن . بر ترک سوار بودن . (یادداشت مؤلف ).



کلمات دیگر: