کلمه جو
صفحه اصلی

سیاه آب

فارسی به انگلیسی

marsh, bog


ink, swamp


لغت نامه دهخدا

سیاه آب . (اِ مرکب ) مروارید که رنگ او بسیاهی زند. (جواهرنامه ). || آبی که از زمین های باطلاقی زهد و با آن مزارع را آبیاری توان کرد. فاضل آب زراعت که زمین را باطلاق کند. نهر یارودی که از زه کشی حاصل آید. (یادداشت بخط مؤلف ).



کلمات دیگر: