perfumery, manufacture of perfumes
عطرسازی
فارسی به انگلیسی
لغت نامه دهخدا
عطرسازی . [ ع ِ ] (حامص مرکب ) عِطارة. (از منتهی الارب ). ساختن عطر. عطر و خوشبوی ساختن و با آن دمسازی کردن :
تا شب آنجا نشاط و بازی کرد
عودسوزی و عطرسازی کرد.
تا شب آنجا نشاط و بازی کرد
عودسوزی و عطرسازی کرد.
نظامی .
کلمات دیگر: