کلمه جو
صفحه اصلی

هم آهنگ

فارسی به انگلیسی

harmonious, concordant


فرهنگ معین

(هَ. هَ) (ص .) 1 - موافق ، متحد. 2 - دو یا چند صدا که با هم توافق و تناسب داشته باشد.


لغت نامه دهخدا

هم آهنگ . [ هََ هََ ] (ص مرکب ) دمساز. هم آواز. موافق . (یادداشت مؤلف ). دو تن که یک اندیشه و یک آهنگ دارند :
که چندان سپه کرد آهنگ من
هم آهنگ این نامدار انجمن .

فردوسی .


در این پرده با آسمان جنگ نیست
که این پرده با کس هماهنگ نیست .

نظامی .


در این پرده گر سازگاری کنی
هم آهنگ را به که یاری کنی .

نظامی .


گر سیاه است و هم آهنگ تو است
تو سفیدش خوان که همرنگ تو است .

مولوی .




کلمات دیگر: