factionalism, cliquishness, corporatism
باندبازی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
زدوبند، پارتیبازی
فرهنگ فارسی
دستهبندی (اداری یا سیاسی و غیره)
جملات نمونه
باندبازی کردن
to form cliques or faction, to factionalize
کلمات دیگر:
factionalism, cliquishness, corporatism
زدوبند، پارتیبازی
دستهبندی (اداری یا سیاسی و غیره)
باندبازی کردن
to form cliques or faction, to factionalize