کلمه جو
صفحه اصلی

آزیر

فارسی به انگلیسی

allergy


فرهنگ معین

( اِ.) آزار، رنج و آسیب .


لغت نامه دهخدا

آزیر. (اِمص ، اِ) مماله ٔ آزار :
در جهان چندانکه خواهی بیشمار
نیستی ّ و محنت و آزیر هست
وز فلک چندانکه خواهی بی قیاس
نفرت آهو و خشم شیر هست .

انوری .


|| (ص ) آژیر. || (اِ) حوض . برکه . تالاب . اسطخر. || غلبه . زیادتی . || بانگ و فریاد. (برهان ).

فرهنگ عمید

آزار؛ رنج؛ آسیب: ◻︎ در جهان چندان که خواهی بی‌شمار / نیستی و محنت و آزیر هست (انوری: ۵۶۱ حاشیه).



کلمات دیگر: