agent
آژان
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
پاسبان، پلیس
نماینده
عامل، کارگزار
۱. پاسبان، پلیس
۲. نماینده
۳. عامل، کارگزار
فرهنگ معین
[ فر. ] ( اِ.) 1 - نماینده ، کارگزار. 2 - پاسبان .
فرهنگ عمید
پاسبان.
فرهنگ فارسی ساره
پاسبان، کارگزار، نماینده
کلمات دیگر: