hurt, unsound
آسیب دیده
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
عیبناک، مخدوش، مصدوم، معیوب، ناقص ≠ بیعیب، سالم، صحیح
فرهنگ معین
(دِ)(ص مف .)صدمه دیده ، ضربه - خورده .
کلمات دیگر:
hurt, unsound
عیبناک، مخدوش، مصدوم، معیوب، ناقص ≠ بیعیب، سالم، صحیح
(دِ)(ص مف .)صدمه دیده ، ضربه - خورده .