کلمه جو
صفحه اصلی

آغازگر

فارسی به انگلیسی

beginner, exciter, inaugurator, progenitor, starter


فرهنگ معین

(گَ) (ص فا.) 1 - آغاز کننده . 2 - در اصطلاح اسب دوانی ، کسی که فرمان حرکت می دهد.


لغت نامه دهخدا

آغازگر. [ گ َ ] (ص مرکب ) آنکه در سَبَق فرمان حرکت دهد. (فرهنگستان ).


فرهنگ عمید

۱. آن‌که کاری را شروع کند؛ آغازکننده.
۲. (ورزش) در اسب‌دوانی، کسی که فرمان حرکت به سوارکاران می‌دهد.



کلمات دیگر: