کلمه جو
صفحه اصلی

آکندگی

فارسی به انگلیسی

filling, fullness, repletion, suffusion


مترادف و متضاد

۱. امتلاء، انباشتگی، پری
۲. جمعیت
۳. پرگوشتی ≠ پراکندگی، خلاء


امتلاء، انباشتگی، پری ≠ پراکندگی، خلاء


جمعیت


پرگوشتی


لغت نامه دهخدا

آکندگی . [ ک َ دَ / دِ ] (حامص ) پُری . انباشتگی . امتلاء معده . رودِل . || جمعیت ، مقابل پراکندگی و تفرقه : روزگار چندان جمعیت و آکندگی را بتفرقه و پراکندگی رسانید. (تاریخ طبرستان ).
- آکندگی بازو یا ران و جز آن ؛ گوشتناکی او.


فرهنگ عمید

انباشتگی؛ پُری.



کلمات دیگر: