کلمه جو
صفحه اصلی

آی

فارسی به انگلیسی

drat, oh


فرهنگ معین

(صت .) حرف ندا.


(اِصت .) 1 - کلمه ای است نشانة درد. 2 - کلمه ای است نشانة حسرت و دریغ .


لغت نامه دهخدا

آی . (ع اِ) ج ِ آیت و آیه .


آی . (صوت ) صوتی است نشانه ٔ ضجرت از درد: آی دلم . آی سرم . || نشانه ٔ حسرت و دریغ :
آی دریغا که خردمند را
باشد فرزند و خردمند نی .

رودکی .


|| (حرف ندا) حرف ندا و خطاب ، چون اِی ! || (فعل امر) امر از آمدن : تو چنانکه آواز ترا بشنوند با من در سخن آی . (کلیله و دمنه ).

فرهنگ عمید

۱. برای اظهار درد به کار می‌رود: آی سرم.
۲. (حرف ندا) برای مخاطب ساختن به کار می‌رود: آی بچه! چه کار می‌کنی؟.
۳. برای دعوت به کار می‌رود: آی بستنی.
۴. برای بیان افسوس و حسرت به کار می‌رود: آی دریغ، آی دریغا.
۵. برای هشدار به کار می‌رود: آی! با کی بودی؟.


گویش مازنی

از اصواتی که به هنگام درد ادا شود



کلمات دیگر: