کلمه جو
صفحه اصلی

بلافصل

فارسی به انگلیسی

immediate, direct


direct


لغت نامه دهخدا

بلافصل . [ ب ِ ف َ ] (ص مرکب ) (از: ب + لا(نفی ) + فصل ) بی فاصله . بلافاصله . (فرهنگ فارسی معین ). متصل . غیرمنقطع. پیوسته .
- اعقاب بلافصل ؛ فرزندان مستقیم .
- خلیفه ٔ بلافصل ؛ خلیفه و جانشین بدون واسطه .
- فرزند بلافصل شخص ؛ فرزند مستقیم وی .



کلمات دیگر: