کلمه جو
صفحه اصلی

پرزحمت

فارسی به انگلیسی

demanding, thorny, toilsome, troublesome, vexatious


فارسی به عربی

مرهق , مزعج


لغت نامه دهخدا

پرزحمت . [ پ ُ زَ م َ ] (ص مرکب ) پرانبوهی . و در تداول فارسی پررنج . پرمشقت . که رنج و مشقت بسیار دارد.


فرهنگ عمید

۱. پرانبوهی.
۲. پررنج؛ پرمشقت.



کلمات دیگر: