cautionary
پندآموز
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
اندرزگو، ناصح، نصیحتگو، واعظ
لغت نامه دهخدا
پندآموز. [ پ َ ] (نف مرکب ) آموزنده ٔ پند. ناصح . واعظ. اندرزگوی . || موجب عبرت . عبرت افزا. موجب انتباه :
بوسه خواهم داد ویحک بند پندآموز را (؟)
لاجرم زین بند چنبروار شد بالای من .
بوسه خواهم داد ویحک بند پندآموز را (؟)
لاجرم زین بند چنبروار شد بالای من .
خاقانی .
فرهنگ عمید
آموزندۀ پند؛ اندرزگوی؛ ناصح.
کلمات دیگر: