admonitory, advisory, didactic, hortatory, oracular
پندآمیز
فارسی به انگلیسی
لغت نامه دهخدا
پندآمیز. [ پ َ ] (ن مف مرکب ) آمیخته به نصیحت و اندرز.
فرهنگ عمید
آمیخته به پند و اندرز.
کلمات دیگر:
admonitory, advisory, didactic, hortatory, oracular
پندآمیز. [ پ َ ] (ن مف مرکب ) آمیخته به نصیحت و اندرز.
آمیخته به پند و اندرز.