کلمه جو
صفحه اصلی

تندخویی

فارسی به انگلیسی

heat, inflammability


مترادف و متضاد

بداخلاقی، بدخویی، تندمزاجی، سودا، سودایی، عصبانیت، عصبیت، غضب ≠ خوش‌اخلاقی، خوش‌خلقی


لغت نامه دهخدا

تندخویی . [ ت ُ ] (حامص مرکب ) تیزمزاجی و سرکشی و درشتی . (ناظم الاطباء) :
نبینی عیب خود در تندخویی
بدینسان عیب من تا چند گویی ؟

نظامی .


عجب ناید ز خوبان تندخویی
چنان کز مهر گردون کینه جویی .

نظامی .


با اینهمه جور و تندخویی
نازت بکشم که خوبرویی .

سعدی (گلستان ).


اگرچه رسم خوبان تندخوییست
چه باشد گربسازد با غمینی ؟

حافظ (دیوان چ قزوینی ص 342).


رجوع به تند و دیگر ترکیبهای آن و تندخو شود.


کلمات دیگر: