کلمه جو
صفحه اصلی

خودآگاهی

فارسی به انگلیسی

consciousness, self-awareness, self-consciousness


فرهنگ فارسی

پایش خود و محیط به‌طوری‌که مدُرَکات و خاطرات و افکار فرد به‌درستی در آگاهی او بازنمود پیدا کند


لغت نامه دهخدا

خودآگاهی . [ خوَدْ / خُدْ ] (حامص مرکب ) آگاهی بدون واسطه بچیزی .اطلاع به امری بدون واسطه . شناخت امری بدون رابطه .



کلمات دیگر: