کلمه جو
صفحه اصلی

سرزندگی

فارسی به انگلیسی

animal spirits, animation, buoyancy, effervescence, esprit, exuberance, joviality, life, lift, sprightliness, spryness, vitality, vivaciousness, vivacity


فارسی به عربی

صور متحرکة , فوران


لغت نامه دهخدا

سرزندگی . [ س َ زِ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی سرزنده . بانشاط بودن . رجوع به ماده ٔ بعد شود. || مهتری . بزرگی :
هر آنکه دعوی سرزندگی کند در نظم
اگرچه لاف سخن مرده ٔ ترا عار است .

میر یحیی شیرازی (از آنندراج ).




کلمات دیگر: