کلمه جو
صفحه اصلی

گردآوری

فارسی به انگلیسی

gathering, rally, collected, collective, gain, hoard, roundup, stockpile, withdrawal


collected, collective, gain, hoard, roundup, stockpile, withdrawal


مترادف و متضاد

تالیف، تدوین، جمع‌آوری، ضبط


فرهنگ فارسی

گردآوردن نوشته‌های دیگران در یک اثر


فرهنگ معین

( ~. وَ) (حامص .) جمع آوری ، گرد آوردن .


لغت نامه دهخدا

گردآوری . [ گ ِ وَ ] (حامص مرکب ) عمل گردآوردن . جمع کردن ... جمع و جوری . رجوع به گردآوردن شود.


فرهنگ عمید

عمل گرد آوردن؛ جمع کردن.



کلمات دیگر: