innate, congenital, congenitally, inborn, inbred, native
مادرزادی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
ویژگی حالت نابهنجاری که در بدو تولد تشخیص داده شود یا گمان رود که از بدو تولد وجود داشته است، خواه موروثی باشد و خواه معلول عوامل طبیعی
لغت نامه دهخدا
مادرزادی . [ دَ ] (ص نسبی مرکب ) منسوب به مادرزاد. حالت و کیفیتی که در هنگام تولد وجود دارد. مقابل عارضی : اندر طفلی تری مادرزادی فزون باشد و اندر پیری تری مادرزادی سخت کم باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و فربهی که مادرزادی باشد سردی و تری بر مزاج غلبه دارد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و رجوع به مادرزادی شدن شود.
کلمات دیگر: