کلمه جو
صفحه اصلی

تکی


مترادف تکی : تنها، به تنهایی

فارسی به انگلیسی

odd


single


individual, solo, loneliness, single, singleness, unity


individual, solo, loneliness, single, singleness, unity, odd

مترادف و متضاد

individuation (اسم)
شخصیت، وجود، جدا سازی، جدا شدگی، تک سازی، فرد سازی، تک شدگی، تشخیص فرد در جمع، یکایکی، تکی

تنها


به تنهایی


۱. تنها
۲. به تنهایی


فرهنگ فارسی

شلوار بند

لغت نامه دهخدا

تکی. [ ت ِک ْ کی ] ( ع ص نسبی ) شلواربندفروش و شلواربندباف. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ).

گویش مازنی

/taki/ نوعی گردن بند طلا

نوعی گردن بند طلا


پیشنهاد کاربران

طایفه تکی از ایل بختیاروند
*بهداروند *
ساکن در اندیکا. چهارمحال و بختیاری. اصفهان
تیرهای از ایل طایفه در ایل
منجزی است
بطوری که این طایفه را از ایل منجزی
می دانند

در زبان لری بختیاری به معنی
جدا جدا. یک نفر
Taki


روستای باریکی تکی در منطقه آب ماهیک لالی محل سکونت ایل منجزی بهداروند
که به زیر آب سد گتوند رفت

باریک نام یکی از اجداد تیره بارانی
طایفه روا جهانگیری ایل منجزی

فردی، در مقابل دسته جمعی


کلمات دیگر: