احیا شدن
فارسی به انگلیسی
quicken
مترادف و متضاد
بهوش اوردن، بهوش امدن، زنده شدن، احیا کردن، احیا شدن، دوباره دایر شدن، دوباره رواج پیدا کردن، نیروی تازه دادن، باز جان بخشیدن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - زنده شدن . ۲ - از سختی شدید رها شدن .
کلمات دیگر:
quicken