کلمه جو
صفحه اصلی

جفتک زدن

مترادف و متضاد

prance (فعل)
با تکبر راه رفتن، جفتک زدن، خرامیدن، سوار اسب چموش شدن، روی دو پا بلند شدن

capriole (فعل)
جفتک زدن

tittup (فعل)
جفتک زدن

فرهنگ فارسی

جفته انداختن جفتک انداختن

لغت نامه دهخدا

جفتک زدن. [ ج ُ ت َ زَ دَ ] ( مص مرکب )جفته انداختن. جفتک انداختن. رجوع به همین لغات و نیز رجوع به اسکیزیدن و آلیزیدن و لگد انداختن شود.

پیشنهاد کاربران

Escaped


کلمات دیگر: