کلمه جو
صفحه اصلی

اهمال کاری

فرهنگ فارسی

خوار کاری . عمل اهمال کار

لغت نامه دهخدا

اهمال کاری. [ اِ ] ( حامص مرکب ) خوارکاری. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). عمل اهمال کار. درنگی کردن در کار و از پی آن نرفتن. رجوع به اهمال کار شود.

پیشنهاد کاربران

dawdle

بهانه جویی برای انجام ندادن کاری، تنش هایی که به انجام ندان کاری منجر می شود

Procrastination

سستی کردن

هو
مسامحه ، سهل انگاری.


کلمات دیگر: