کلمه جو
صفحه اصلی

پرزا

فارسی به انگلیسی

multiparous, prolifie

مترادف و متضاد

prolific (صفت)
فراوان، نیرومند، بارور، حاصلخیز، زایا، پرزا

فرهنگ فارسی

( اسم ) آنکه بسیار بچه زاید پرزاینده.

لغت نامه دهخدا

پرزا. [ پ ُ ] ( نف مرکب ) که بسیار بچه زاید.

فرهنگ عمید

آن که بسیار بچه بزاید، پرزاینده.

گویش مازنی

/perzaa/ صافی

صافی



کلمات دیگر: