کلمه جو
صفحه اصلی

dailiness

انگلیسی به فارسی

روزمرگی، عادی بودن، هرروزگی


جملات نمونه

He could not endure the dailiness of marriage.

او تاب یکنواختی زناشویی را نداشت.



کلمات دیگر: