کلمه جو
صفحه اصلی

آب کار

فرهنگ معین

(بِ) (اِمر.) 1 - آبرو، اعتبار. 2 - نطفه ، منی .


لغت نامه دهخدا

آب کار. [ ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نطفه :
آب کارت مبر که گردی پیر...

سنائی .



فرهنگ عمید

۱. کسی که فلزات را آب می‌دهد.
۲. [قدیمی] کسی که آب به خانه‌ها می‌برد؛ سقا.
۳. [قدیمی] باده‌خوار.
۴. [قدیمی] باده‌فروش.



کلمات دیگر: